• راهنما
  • |
  • ارسال این صفحه به دوستان
  • |
  • تماس با ما
  • |
  • درباره ما
  • |
  • ورود به سایت
  • |
  • ثبت نام در سایت
  • |
  • صفحه نخست
 
صفحه اصلی    جستجوی وب سایت ها   ظهور 
لیست وب سایت ها
ضیاءالصالحین
سایت رسمی بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین
https://www.ziaossalehin.ir
 
گروه دانشجویان
زمانی كه ما شروع به فعالیت و تحقیقات در زمینه تحصیلات عالیه و اطلاع رسانی نمـــودیم یعنــی حدود سال 68 هنوز كامپیوتر و دستگاه فكس به بازارهای ایران راه نیافته بود و برای رسیـــــدن به كوچكترین اطلاعات در زمینه تحصیلات عالیه راه دشواری را میباستی طی مینمودیم و بیاد داریم پس از ظهور دستگاه فكس و سیستمهای كامپیوتری و اینترنت به چه میزان كارها راحتتر و عرصه فناوری اطلاعات به حد شگرفی توسعه یافت.

مؤسسه ما در اوایل سال 1370 بطور غیر رسمی فعالیت خود را در زمینه اطلاع رسانی تحصیلــــی و اعزام جوانان عزیز ایرانی كه علاقمند به ادامه تحصیل در دانشگاههای خارجی بودند ، آغاز نمــود و درسال 1372 بصورت رسمی و با نام مؤسسه دهلوی كه بعدها به مؤسسه دانشجویان تغییر نـام یافـت، ادامه فعالیت داد و حدود 16 سال بطور مستمر و با تلاش بی وقفه پرسنل و مدیران این مؤسســـــــه قدمهای بسیار چشمگیری را در زمینه رشد و اعتلای علمی و فرهنگی جوانان عزیز ایرانی برداشت.

مؤسسه با شروع فعالیت انتشاراتی خود در سال 1379 و با تهیه و تالیف بیش از 40 كتاب در زمیــنه تحصیلات عالیه در دانشگاههای خارجی توسط آقای مهدی دارا كه در حال حاضر مدیریت گروه دانشجویان و مؤسسه انتشاراتی دانشجویان را برعهده دارد، جایگاه ویژه ای را در بین قشر فرهنگی جامعــــه و دانشجویان كسب نموده است .

در حال حاضر در دهه دوم فعالیت مؤسسه مفتخریم كه اعلام داریم توفیق یافته ایم نمایندگی رسمـــی بیش از 100 دانشگاه و كالج معتبر جهان را اخذ نماییم و با كوله باری از تجربه و سابقه ای درخشـــان گروه دانشجویان با دریافت دو مجوز از وزارت محترم علوم، تحقیقات وفناوری در حوزه كشورهای: اوكراین ، مجارستان )مؤسسه سیر دانش صدف( و مالزی و امارات)مؤسسه رهیاران دانش( آمــــــــاده خدمت رسانی به جوانان عزیز ایرانی است و در این رهگذر از هیچ تلاشی فرو گذار نخواهیم بود.
http://www.study1000.com
 
فروشگاهان
نرم افزار فروشگاهان یک سیستم فروشگاه اینترنتی است که به صورت رایگان در اختیار کاربران قرار گرفته است . در فروشگاهان ما به کسب و کارهای کوچک در حال ظهور کمک می کنیم تا با حضور در عرصه اینترنت و دسترسی گسترده مردم به محصولات ایشان به شرکت های موفق تبدیل شوند . با استفاده از فروشگاهان راه اندازی سریع یک فروشگاه اینترنت قابل اطمینان و ورود به عرصه تجارت الکترونیک در حداقل زمان امکان پذیر شده است . این نرم افزار تنها و اولین نرم افزار فروشگاه ساز به همراه نسخه موبایل جهت مدیریت آسان فروشگاه می باشد . ما با فروشگاهان این امکان را برای شما فراهم آورده ایم که بدون هزینه ، زحمت و حتی بدون داشتن دانش فنی خاص محصولات خود را از طریق فروشگاه به معرض نمایش بگذارید .
برخی امکانات:

ایجاد فروشگاه اینترنتی در کمتر از یک دقیقه
کاربری و مدیریت آسان
امکان تغییر ظاهر ( پوسته سایت )
هاست و دامنه رایگان
ارسال پیامک
خرید نقدی ،پیک و پستی
http://www.kalayesanaty.com
 
شرکت مهندسین مشاور ثمین صنعت گیو
شرکت ثمین صنعت گیو ، بر پایه سوابق پیشین و با بهره گیری از متخصصین با تجربه و دارای مدارک بین المللی ASNT Level II ,III از انجمن تست های غیر مخرب آمریکا ، مهندسین بین المللی جوش( IWE )، كارشناسان رسمی دادگستری در رشته جوشکاری و آزمایشات غیر مخرب و همچنین بهره گیری از تجهیزات پیشرفته بازرسی و اخذ گواهی نامه تائید صلاحیت از مراجع ذیصلاح در سال 1387 تاسیس و آماده ارائه خدمات فنی و مهندسی در صنایع مختلف از جمله نفت، گاز، پتروشیمی، سیستم های نیروگاهی و پالایشگاهی، سازه های فلزی و مطابق با استانداردهای ملی و بین المللی می باشد.
این شرکت طی سالیان گذشته توانسته است با ارائه خدمات بازرسی فنی ، کنترل کیفیت و آزمایشات غیر مخرب در پروژه های کوچک و بزرگ کشور رضایت کارفرمایان را کسب نماید.
http://www.ssgiv.com
 
به سوی ظهور
به سوی ظهور
http://www.besuyezohur.ir
 
گروه كارخانجات چینی مقصود
این مجتمع با مشاركت شركت سرمایه گذاری بانك ملی ایران و اتحادیه كاركنان دولت (اسكاد) با ظرفیت اسمی سالیانه (3000) تن به صورت رسمی در سال 1373 افتتاح گردید و با اجرای طرح های توسعه و افزایش بهره وری در حال حاضر دارای ظرفیت تولید بالغ بر 5000 تن در سال می باشد . این مجتمع با استفاده از مدرن ترین ماشین آلات و تكنولوژی كه از آن جمله می توان به پرسهای ایزواستاتیك و كوره های پخت سریع اشاره نمود و با توان نیروهای متخصص و تلاش و همت پرسنل سخت كوش و با ذوق این مجموعه مشغول به تولید آثاری ماندگار از هنر اصیل ایرانی است كه با طرح ها و نقشه های زیبا و متنوع طبع خلاق ایرانی را در قالب تكنولوژی مدرن به عرصه ظهور می رساند و با كسب افتخاراتی از جمله دریافت گواهینامه های استاندارد ملی تشویق و استاندارد جهانی (Iso 14001 : 2003 (Iso 9001:2000 Ohsas 18001:1999, و همچنین برای اولین بار در ایران دریافت پروانه بهداشتی از وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكی در صنعت چینی مظروف و دریافت جوایز مختلف دیگر موفق به صادرات به بیش از 50 كشور جهان و عنوان صادر كننده نمونه كشور را كسب نموده است.

مجتمع تولیدی چینی مقصود اقدام به تاسیس و راه اندازی شركتهای اقماری نموده است كه با ویژگی ارتقا سطح دانش و تكنولوژی در سطح كشور و اثر مثبتی كه بر سایر صنایع خواهد داشت بنا گشته اند.

گروه كارخانجات چینی مقصود بزرگترین تولید كننده ظروف چینی، اپال و همچنین تنها تولید كننده ظروف نسوز شیشه ای (پیركس) با نامهای تجاری آیروپال و آیركس می باشد و امكان عرضه سه نوع محصول مختلف شامل ظروف چینی، آیروپال و آیركس و محصولات بدیع و كم نظیری كه با سفارشهای خاص در واحد آفرینش های هنری تولید می گردد را به طور همزمان دارد.

• نوع محصول : تولید ظروف چینی

• سال تاسیس : 1371

• مساحت: زیر بنا 29000 متر مربع و مساحت زمین 120000 متر مربع

• ظرفیت: ظرفیت اسمی تولیدات در سال 1381:3500 تن در سال ظرفیت اسمی تولیدات در سال 1387:6000 تن در سال طرح توسعه آینده : 8000 تن در سال
http://www.maghsoudgroup.net
 
شیرآلات بهداشتی آسمان
شیرآلات بهداشتی آسمان در دهه شصت فعالیت خود را در عرصه تولید شیرآلات ساختمانی آغاز نمود. از آنجایی که پیشـرفت در عرصه تولید شیرآلات وابسته به استمرار و سـرعت است، محصولات خود را با اتکا بر نظرات طراحان داخلی ارائه نمودیـم و برای جلب اعتماد و اطمیـنان خاطر همــوطنان عزیز قــوای خــود را بر پایه سه رکن مهـم: قیمت، مرغوبیت و ارائه خدمات پس از فروش به عرصه ظهور گذاشتیم.
آسمان شیر هر ساله در نمایشگاههای متعددی از جمله داخلی و بین المللی (صادرات) شرکت کرده تا بتواند محصولات خود را برای زیبا پسندان به نمایش بگذارد.
حمد و سپاس بیکران خدای عزوجل را که به ما توفیق خدمت عطا کرد تا تولیدات و دستاوردهای خود را که نمونه بارز زحمات و تلاش های بی بدیل جـوانان ایرانی است را با بالاترین کیـفیت، زیبایی و طراحی جدید به شـما عرضه نمائیم. آسـمان شیر، شعار «متفاوت با آنچـه تا کنـون دیـده اید» را در عمـل به شـما اثبات کرده است. با آرزوی فردایی بهـتر در عرصــه تولیـدات داخـلی، در کنار شما با صـداقت و همـدلی ایستاده‌ایم و با افتـخار به نام آسمان و محصـولات آن می‌بالیـم.
http://www.asemanshir.com
 
سایت شرکت آبادگران - عصر ظهور
سایت شرکت آبادگران - عصر ظهور
http://www.abaadgaran.com
 
مهرداد نصرتی مهرشاعر
mehrdad nosrati mehreshaer mehredadnosrati Iran poem poet political latest newest last
مهرداد نصرتی مهرشاعر ایران جدید آخرین اسلامی ایران جمهوری دمکراسی شعر جشنواره مقاله فرهنگی, اخطار فرهنگی

در مواجهه دو نیروی حق و باطل بقای هر نیرو نشان دهنده حقانیت آن است زیرا که سنت های عالم به کمک او میشتابند.بنده از اوضاع سیاسی و اقتصادی دغدغه ندارم، اما در عرصه فرهنگ بنده به معنای واقعی کلمه احساس نگرانی می کنم وحقیقتا دغدغه دارم این دغدغه از آن دغدغه هایی است که آدمی گاهی ممکن است نصف شب هم از خواب بیدار شود و به درگاه پروردگار تضرع کند من چنین دغدغه ای دارم.البته درسخنرانی ها از این دغدغه با مردم نخواهم گفت اما نمیتوانم که به شما نگویم این دغدغه شبیه دغدغه در میدان جنگ است درست است که مقوله فرهنگ در موارد بسیاری شامل رفتارها هم شود لیکن ریشه فرهنگ عبارت است از عقیده و برداشت و تلقی هر انسانی از واقعیات و حقایق عالم و نیز خلقیات فردی و خلقیات اجتماعی و ملی
مراد ما از فرهنگ همان ذهنیت هاست که به افراد جهت می دهد (مثل ذهنیت بسیجی در میدان نبرد و اعتقاد به راه ومسیر خود)که این فرهنگ + استعداد ها و امکانات (نیروی بسیجی و امکاناتش) رفتار های او را سامان می دهد برای همین مداد العلما برتر از دما الشهداست چون علما باعث ایجاد نرم افزار فرهنگ در سخت افزار جسم انسان می شود من کار فرهنگی را با هیچ کار دیگر و با هیچ سازندگی و بنای دیگر قابل مقایسه نمیدانم واقعا امروز کار فرهنگی کشور زمین افتاده است کار فرهنگی را باید به خبره این کار سپرد هرکسی نباید وارد شود(پس باید در کار فرهنگی خبره شد بسیاری از کسانی که به ظاهر کار فرهنگی می کنند در باطن کار ، کار سیاسی است در یکی دو سال قبل گروهی فرهنگی نزد من آمد توصیه کردم کار سیاسی نکنید خداروشکر کلی متصدی دارد منظورم باند بازی ها و کارهای اجرایی سیاسی است وگرنه روشن کردن ذهن مردم و بصیرت سیاسی دادن خود کار فرهنگی است(از فرمایشات امام خامنه ای، منبع: تخلیص دغدغه های فرهنگی)ا
مهرداد نصرتی مهرشاعر, سیاه در بازی عقب است و قصد دارد آن را به مساوی بکشاند. راه حلی برای سفید هست تا از برتریش در مهرهای پیاده بهره بگیرد؟

بعضی وقتها آدمیزاد به جایی میرسد که حوصله اش از دست پیچیدگی های بیهوده زندگی سر می رود و دلش می خواهد قضیه هرچه زودتر تمام شود، به هر قیمتی. حتی به قیمت از دست دادن امتیازهایی که به سختی بدست آورده است. حریف هم دقیقا همین را می خواهد. اینجاست که به یک ضربه نیاز داریم. شاید این ضربه متعجب کردن حریف باشد تا این وسط هم خودمان بیدار شویم و هم درهای بسته را باز کنیم.شاید البته. فقط شاید /// مهرداد نصرتی مهرشاعر chess problem draw win lost mehrdad nosrati mehreshaer, انشاالله بزودی در دستان با کفایت شماست: نقد قصاید و قطعات دیوان انوری از مناظر مختلف. این کتاب در 230 صفحه در حال آماده سازی نهایی جهت انتشار است که توسط مهرداد نصرتی(مهرشاعر) و با بهره گیری از نظرات اساتید گرانقدری چون دکتر کهدویی و دکتر نجاریان آماده و متشر خواهد گردید.ا, بسمه تعالی



آقای رئیس جمهور

سلام

{اگر آقایان دوباره علم یزید نمی کنند که: آهای! باز که این مهرشاعر حرف سیاسی زد...} این یک کلام را بشنوید. می گویم تا فردا شرمنده خودم و قلمم نباشم که: تو به عنوان شاعر و نویسنده مملکت باید این را می گفتی، ولو آنکه اهمیت ندهند:

همه می دانیم که برخی سوء مدیریت های قبلی کار را بر شما و دولتتان سخت کرده است. همه می دانیم که در گیر و دار مذاکرات هسته ای هستید(و هستیم و هستند). همه می دانیم که تحریم ها و سنگ اندازی غربی ها و سوء استفاده های شرقی ها از این بحران همچنان ادامه دارد. همه می دانیم که.... همه می دانیم چقدر مشکلات ریز و درشت دارید(و داریم) اما:

وقتی یک فرد حادثه دیده را با خونریزی مغزی به بیمارستان می برند، نه مسکن و مخدر به کارش می اید و نه جا انداختن استخوان شکسته اش آنقدرها مهم است. اول باید فکری به حال اعضای رئیسه کرد. اول باید مصدوم را زنده نگه داشت. بعد اگر بیمار جان سالم بدر برد، می شود برای باقی مسائلش هم اقدام کرد.

اوضاع اقتصادی کشور را دریابید. این شرایط نابودگر اقتصادی که مثل غولی بی شاخ و دم به شهر و کوچه و خانه هامان وارد شده، علاوه بر اینکه دارد مردم را در پنجه هایش می فشرد، در زیرپایش فرهنگ و روابط اجتماعی و اخلاق و هرچه که به راستی داشته های اصلی ما به عنوان مردمی با تمدن چند هزارساله است، را دارد له می کند. به خیابان بیایید و از کسبه و کارمند و مردم رهگذر احوالشان را بپرسید، اگرچه خودتان هم بی خبر نیستید. و در آخر: بدانید که پل ها اگرچه برای عبور ساخته شده اند، اما وزنی که تحمل می کنند، محدود است.

والسلام


مهرداد نصرتی, خدا رحمتش کند. آنقدر عاشق شعر و شاعری باشی که عروج روح از تن و رجوع به محبوب را هم هنگامی تجربه کنی که در میان احبابی. مشفق کاشانی، استاد عزیز ما رفت تا به وعده اش با پروردگارش وفا کند. خداوند روحش را با صلحامحشور نماید. آمین

مهرداد نصرتی مهرشاعر

متن کامل هبر در ادامه مطلب
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ساعاتی پیش استاد مشفق کاشانی راهی انجمن شاعران ایران شد تا در مراسم تولد سهیل محمودی شرکت کند.

در این مراسم او در سخنانی به روایت خاطراتش از زمان کار در رادیو و همکاری با کسانی چون زنده یاد قیصر امین‌پور، زنده یاد سیدحسن حسینی، زنده یاد سلمان هراتی، سهیل محمودی و ساعد باقری پرداخت اما پس از آن که آخرین رباعی خود را قرائت کرد از حال رفت.

حاضران در مراسم بلافاصله با اورژانس تماس گرفتند. استاد مشفق کاشانی از خانه شاعران به بیمارستان ایرانمهر منتقل شد و در بیمارستان به دلیل نارسایی قلبی جان به جان آفرین تسلیم کرد.

چهره‌هایی چون سیدمحمد خاتمی، محمود دعایی، اسرافیل شیرچی، صادق خرازی، ساعد باقری، فاطمه راکعی، افشین علاء، خانم الهی قمشه‌ای، خانواده زنده یاد قیصر امین‌پور، خانواده زنده یاد سید حسن حسینی و ... در این مراسم حضور داشتند. احمد مسجدجامعی هم که در راه آمدن به مراسم بود، با شنیدن خبر حادثه یک راست به بیمارستان رفت و در لحظات آخر درکنار استاد مشفق کاشانی بود.

شرکت‌کنندگان در این مراسم پس از این واقعه، راهی خانه استاد مشفق کاشانی شدند تا با بازماندگان این شاعر همدردی کنند.

در این دیدار سیدمحمد خاتمی خطاب به خانواده این شاعر گفت که « فقط شما نیستید که پدرتان را از دست داده‌اید، ما همه احساس می‌کنیم که یتیم شده‌ایم»

استاد مشفق کاشانی این رباعی را برای مراسم جشن تولد سهیل محمودی خواند: «برخیز ز جا نه وقت خواب است ای دوست/ بنشین که شب شعر و شراب است ای دوست/ در بزم سهیل، زهره با چنگ نواخت/ میلاد بلند آفتاب است ای دوست».

پیش از این مهرداد اوستا، شاعر و از دوستان نزدیک استاد مشفق کاشانی در حین شعرخوانی در جمع شاعران چشم از جهان فروبسته بود.

عباس کی‌منش ملقب به مشفق کاشانی در سال ۱۳۰۴در شهر کاشان زاده شد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همین شهر و تحصیلات دانشگاهی را در دانشگاه تهران به پایان برد. از او ده‌ها مجموعه شعر چون «سرود زندگی»، «سراب آفتاب»، «آذرخش»، «آینه خیال»‌و ... منتشر شده است.

انجمن شاعران ایران در سوم مرداد سال جاری مراسم بزرگداشتی برای استاد مشفق کاشانی برگزار کرده بود., پاره سنگ



داستان کوتاهی از مهرداد نصرتی(مهرشاعر)

برگرفته از داستانی واقعی



-ببین! من دارم فارسی باهات حرف می زنم، اینجا را بهش میگن اجرائیات. این حرفها اینجا دو قرون هم نمیارزه. یا پول یا زندون!

- ندارم. به دین به پیغمبر الان ندارم. مهلت بدید جور می کنم. ایناهاش! این آقا رئیس یکی از اصناف شهره. جواز کسبش خودش را اورده گرو بذاره تا من بتونم پولی جور کنم ولی به مذهب تون قسم این حاجیه دروغ گفته. شاهداش هم قلابی بودن. فقط 2360 جلد کتاب بهم داده نه سه هزارتا. 800 تومن ته پولش مونده نه سه میلیون...

-(حرفش را قطع کرد)نه!(سری تکان و داد و بعد از تانی چند لحظه ای دوباره گفت:) ....نه! تو فارسی حالیت نیس. ببین باباجون! من الان وظیفه م اینه که بگیرمت و بندازمت زندون، ولی چون بازداشتت نکردن و خودت با پای خودت اومدی اینجا، دارم راهنماییت می کنم. قیافه ات نمیخوره اهل خلاف باشی. بقول اون قدیم قدیمیا توی جبهه، بدجوری سو بالا می زنی....ببین! زود و با احتیاط، از در دادگستری برو بیرون. یه چند روز قایم شو. پولو تهیه کن و بهش بده. شرش خلاص!

نگاهی انداخت به کاسبی که جوازش را برای ضمانت اورده بود. کاسب داشت یکی از کاغذهایی که روی میز کارمند دادگستری بود را با نگاهی دزدیه می خواند. دستش را آرام روی شانه او گذاشت. کاسب سرش را بالا آورد و به شاعر نگاه کرد. در نگاهشان هیچ چیز نبود. خالی بودند. لبخند نامفهومی به شاعر زد و گفت:

-خب! بریم؟! ....بمونیم؟! ....چیکار کنیم؟ ...هر کاری میگی من بکنم... بگو چیکار کنم؟

شاعر آه کوتاهی کشید. چشم هاش حرارت همیشگی را نداشت. سرد بود. آدم را یاد کوهستان های ساکت و پوشیده از برفی می انداخت که در برنامه های راز بقا نشان می دهند. به زحمت لبخندی را بر لبانش نقش نشاند. قشنگ نبود. چون طبیعی نبود . گفت:

-باشه!... بریم.

کاغذهایی را که در دستش بود، در جیب داخل کاپشنش گذاشت و به سمت در خروجی اطاق راه افتاند. از چند راهرو گذشتند. دالانهایی که نور کم سوی چند لامپ مهتابی، تلاشی مرده برای روشن کردنش می کرد. هنوز صدای کارمند در گوشش بود که با لحنی تمسخرزده می گفت:

-خدا....هه...قیامت....هه هه هه... مرد حسابی! یه عمری از این حرفا توی گوشمون زدن و ما هم عینهو بز اخفش نگاشون کردیم و گوش کردیم. ببینم! الان این خدا، پیر، پیغمبرای تو کجان که بیان پول اون طلبکارت رو بدن و تو را از این بدبختی درارن؟ آدم عاقل! تو خودت رفتی گفتی اگه این یارو حاج آقای چاپخونه دار بیاد و دست بذاره روی قران و قسم بخوره، من دیگه قبول می کنم که سه هزار جلد کتاب بهم تحویل داده. اونم اومده و قسم خورده اون رسیدی که میگی امضای تو رو روش جعل کرده، واقعیه و جعلی نیس! قسم یعنی ختم پرونده. هیچ قاضی حق نداره بعد قسم، به حرفای تو گوش بده. خلاص... خلاص

یادش افتاد که حاج اقای چاپخانه دار، آمده بود و با گستاخی، دست گذاشته بود روی قران و قسم خورده بود که امضای آن رسید، جعلی نیست. بعد هم ضمن اینکه جلوی خنده اش را به زحمت می گرفت، رو به قاضی که آنجا بود، گفته بود:

-حاج آقا! ما قسم خوردیم. دیگه هیچی نباید بخوریم؟ پاشیم بریم آقا؟ مرخصیم؟

بعد همراه سه نفر شاهدی که همراه خودش آورده بود، بدون اینکه منتظر پاسخ قاضی بماند و بدون حتی یک کلمه خداحافظ، از اطاق خارج شده بود.

آخر راهرو به حیاط منتهی بود. کف حیاط یخ بسته بود و روی چند درخت کاج زرد و بیروح، لایه نازکی از برف نشسته بود. در این منطقه کویری و خصوصاً در این سالها که خشکسالی بیداد می کند، همین هم غنیمت بود. قبل از خروج از حیاط دادگستری، مبایلش را از نگهبانی پس گرفت. نگاه کرد. آن کاسب در حالی که داشت دور می شد، دستی به نشانه خداحافظی برایش تکان داد. نگاهش را از او گرفت و آرام آرام به سمت روبرو می آورد تا از خیابان عبور کند که در آن طرف خیابان، متوجه کسی شد که چهره اش را به خاطر می آورد. یکی از شهود بود. به افرادی نگاه کرد که کنار او بودند. جمعی هفت یا هشت نفره. آن دو شاهد دیگر هم آنجا بین آنها بودند. عرض خیابان را طی کرد. هر سه شاهد متوجه شدند که او به سمت شان می آید. یکی شان به دو نفر دیگر با سر اشاره کرد. منظورش این بود که فرار کنند، اما یکی دیگر که ظاهراً مسن تر از آنها بود با حرکت سرش به سمت پایین در حالیکه چشمش را می بست فهماند که خطری در کار نیست. شاعر روبروی شاهد مسن تر ایستاد. چشم در چشمش دوخت. او هم زل زده بود. بعد از چند لحظه با چرخاندن کف دستش به بالا و خم کردن سر گفت:

-چیه؟ امری بود؟

-شماها خجالت نمیکشین؟ موقع تحویل گرفتن کتابها من و حاجی بودیم و راننده وانت تلفنی. شماها کجا بودین که اون روز پاشدید اومدید دادگاه شهادت دادین که من چند تا کتاب تحویل گرفتم؟

هر سه شاهد، به هم نگاه کردند بعد همزمان، از خنده منفجر شدند. به طرز افراطی می خندیدند. خنده شان به زور نبود ولی طبیعی هم نبود. انگار وقت خوبی را برای خندیدن به چیزهایی پیدا کرده بودند که قبلا موقعیت برای خندیدن به آنها پیدا نکرده بودند. شاعر دست به کمر ایستاده بود تا خنده آنها فروکش کرد. شاهد مسن تر که ریش سفید پرپشتی داشت و موهای جو گندمی اش را به یک سمت شانه کرده بود و با همان دستی که تسبیحی گران قیمت در آن بود، دست بر روی شانه شاعر گذاشت و با صدایی طنین دار و نصیحت گونه گفت:

-پسرجان! تو مال همین دنیایی؟ از مریخی ماهی جای دیگه نیومدی؟...

دوباره آن دو نفر دیگر زدند زیر خنده که شاهد مسن تر با تشری خاموششان کرد و ادامه داد:

-ببین! ...(حدود یک دقیقه با خودش کلنجار می رفت. به نظر می رسید که درون خودش به دنبال بهترین جملات می گردد. می دانست که با یک شاعر سر و کار دارد. بعد قیافه ای شبیه کسانی گرفت که می خواهند حرفی فلسفی و صادقانه بزنند و گفت:) ما کاسبیم. برای ما فرقی نداره، تو یا اون...جداً چه فرقی می کنه؟!

رویش را به سمت همکارانش کرد. سرش را چندبار با سرعت چپ و راست کرد. کف دستش را به نشان آنکه تایید آنها را می خواهد رو به بالا برگرداند. آن دو شاهد دیگر هم، با بالا و پایین کردن سرشان تایید کردند. بعد ادامه داد:

- تو اگه زودتر می گفتی، یا بیشتر می دادی، واسه تو شهادت می دادیم.خب! تو نیومدی، اون اومده. مقصر ماییم؟

هنوز شاهد مسن تر داشت دلیل و منطق می آورد که شاعر، به راه افتاد. به آن سوی خیابان رفت.

عبور از خیابان کش می آمد. انگار آن طرف خیابان چند صد متر با او فاصله داشت. نماد دادگستری جلوی چشمش بود، اما کفه سمت چپ آن به پایین تر آمده بود. فکر می کرد باید آن را دوباره سر جایش برگرداند. بعد با خودش می سنجید که برای اینکار به یک کوه نیاز دارد. دماوند را برداشت و در کفه سمت راست انداخت. هنوز کم بود. رفت زیر کفه سمت راست را با دو دستی که خم شده بود گرفت. شروع کرد به زور زدن، اما تکان نمی خورد. صدای ترمز یک خودرو شاسی بلند مشکی، مثل جیغی که در ته تاریکی جنگل بکشند و تو ندانی باخاطر کدام وحشت چنین جیغی کشیده اند، برخاست. اول ضعیف بود. قوی شد. قوی. قوی تر. بعد دوباره ضعیف و ضعیف تر تا خاموش شد. چند سانتیمتر قبل از اینکه سپر آن اتومبیل با او برخورد کند، متوقف شده بود. راننده آن اتومبیل شیشه اتوماتیک سمت خودش را پایین کشید. صدایش پر از غرور بود:

- فکر کردی! ترمزش ای بی اسه. خیال کردی خودتو بندازی زیر ماشین منو نونی واسه فامیلات درست کنی؟ کور خوندی عمو. مرتیکه! مال دهاتی یا یه کره دیگه؟! اینجا خیابونه. من ماشینو نگه داشتم، بعدی می زنه مثه سوسک له ات می کنه ها. از جلوی ماشین من گمشو!...

راننده هنوز داشت بد و بیراه می گفت ولی شاعر دیگر صدای او را نمی شنید. ادامه عرض خیابان را طی کرد. تاکسی جلوی پایش ایستاد. خودش را روی صندلی عقب انداخت. تاکسی دور شد., روایت امام صادق(ع) و نظر آیت الله طبسی در باب آن در ادامه مطلب، اما یادمان نرود احتیاط و آماده بودن شرط شیعه بودن است. اللهم عجل لولیک الفرج و النصر(آمین رب العالمین)ا

امام صادق (ع) آمده است: «هر کس مرگ عبدالله را برای من تضمین کند، قیام قائم را تضمین می‌کنم، سپس فرمود: هنگامی‌که عبدالله بمیرد، مردم بعد از او بر احدی جمع نمی‌شوند و این امر ختم نمی‌شود مگر به صاحبتان إن‌شاءالله و فرمانروایی ماه‌ها و ایام جایگزین سال‌ها می‌شود، پس گفتم: تحقق این امر طولانی است، فرمود: هرگز» (الغیبة للطوسی صفحه 448/بحارالانوار جلد 52 صفحه به گزارش فارس، با اعلام خبر مرگ عبدالله پادشاه عربستان، ‌ برخی افراد با استناد به روایتی از امام صادق(ع) این موضوع را یکی از نشانه‌های ظهور می‌دانند.

در این روایت از امام صادق (ع) آمده است: «هر کس مرگ عبدالله را برای من تضمین کند، قیام قائم را تضمین می‌کنم، سپس فرمود: هنگامی‌که عبدالله بمیرد، مردم بعد از او بر احدی جمع نمی‌شوند و این امر ختم نمی‌شود مگر به صاحبتان إن‌شاءالله و فرمانروایی ماه‌ها و ایام جایگزین سال‌ها می‌شود، پس گفتم: تحقق این امر طولانی است، فرمود: هرگز» (الغیبة للطوسی صفحه 448/بحارالانوار جلد 52 صفحه 210)

آیت‌الله نجم‌الدین طبسی از اساتید درس خارج مهدویت و کارشناس ارشد حدیث درباره میزان وثاقت سند و متن این روایت سخنانی را ذکر کرده است. وی سند این روایت را بدون مشکل دانست، اما در تعیین مصداق آن تشکیک کرد.

طبسی با تأکید بر اینکه روایت‌های مربوط به امام زمان(عج) و نشانه‌های ظهور دو پهلوست تا مورد سوء‌استفاده قرار نگیرد، بیان داشت: اگر منظور از عبدالله در روایت، اسم باشد، در این برهه از زمان این اسم بین دو نفر از حاکمان مشترک است: یک عبدالله اردنی و دیگری عبدالله سعودی. بنابراین محل اعتنا نیست. اگر منظور اسم جنس باشد، معلوم نیست که منظور چه شخصی است، چرا که همه بندگان خدا «عبدالله» هستند، حال مؤمن یا غیر مؤمن باشند.

وی با اشاره به اینکه این روایت امام صادق(ع) در منطقه حجاز بیان شده است، افزود: می‌توان این احتمال را داد که منظور از عبدالله همان عبدالله منطقه حجاز باشد، چرا که در آن زمان حجاز پایتخت اسلامی نبوده است و شهرهایی مانند بغداد، دمشق و مرو پایتخت اسلام بودند.

این کارشناس خارج مهدویت با تأکیدی دوباره بر این موضوع که تطبیق به طور کلی کاری اشتباه است، خاطرنشان کرد: چون هیچ یک از علامت‌های قطعی ظهور اتفاق نیفتاده است، ‌ نمی‌توان با فرض اینکه پادشاه عربستان فوت کرده باشد، به طور قطع گفت که ظهور نزدیک است.

بر اساس این گزارش، امام صادق(ع) در روایت دیگری به تشریح نشانه‌های قطعی ظهور می‌پردازند و می‌فرمایند: «پیش از قیام مهدی (عج) پنج رخداد بزرگ در پیش خواهد بود:1- جنبش ترقی‌خواهانه مرد یمنی، 2ـ جنبش ارتجاعی سفیانی، 3ـ ندای روح بخش آسمانی، 4ـ فرو رفتن زمین، 5ـ قتل نفس زکیه» («اکمال الدین» شیخ صدوق جلد 2، صفحه 649، «الغیبة» شیخ طوسی صفحه 267 و «بحارالانوار» جلد 52، صفحه 203). مهرداد نصرتی مهرشاعر, اندیشمند گرامی! برای حفظ حرمت قلم و قدرشناسی از یکدیگر بواسطه تلاش هایی که برای افزایش آگاهی خود و دیگران، می کنیم، خواهشمند است هنگام استفاده از این مطلب(و هر مطلبی از هر کجا) به منبع و نام و نشان مولف اشاره بفرمایید. موفق باشید

عنوان: مولیر

1. شناسنامه:

ژان باپتیست پوکلن(Jean-Baptiste Poquelin) معروف به مولیر( Molière)،

تولد و مرگ: متولد ۱۵ ژانویه (25 دی) ۱۶۲۲(پاریس)و درگذشته ۱۷ فوریه (پاریس)۱۶۷۳.

2. معرفی شخصیت و اندیشه های وی:

مولیر، کورنی و ژان راسین، برترین درام‌نویسان قرن هفدهم فرانسه هستند. مولیر را بزرگترین کمدی نویس و هنرپیشه ی تئاتر اروپا گفته اند. وی شاعری نمایشنامه نویس است که به متوجه ساختن جامعه می پردازد. او به جامعه اش می وید که در چه منجلابی افتاده اند. او به سیاست می تازد. او یک منتقد است.در کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت می خوانیم: " مولیر یکی از چهره های درخشان تئاتر به شمار می رود. در آثار وی آنچه که به طور ویژه نظر مخاطب را جلب می کند، اشاره های فلسفی و هجوهای تند و هزل شیرین آنها است. این آثار در اساس و شالوده خود مبتنی بر فلسفه خود گرایی استوار بودند که در باطن مورد پسند متفکران قرن هجدهم قرار داشت. " آناتول فرانس هم در باره او نوشته است: "مولیر یک لحظه کوتاه از وجدان آگاه بشریت بود که ۳۵۰سال پیش همچون جرقه‌ای در جو تاریک فرهنگی اروپا درخشید."

3. خلاصه زندگی نامه:

پدر مولیر من جمله تاجرانی بود که به دربار لویی سیزدهم رفت و آمد داشت و برخی از وسایل مورد نیاز درباری ها را تهیه می کرد. همچنین گفته اند وی در قسمت طراحی داخلی قصرهای لودویک چهاردهم، پادشاه فرانسه بوده است. با این وجود، ظاهراً خانواده مولیر از تمکن مالی چندانی بهره مند نبوده اند. مولیر در سن ده سالگی مادر را از دست می دهد. حادثه ای که روح او را برای همیشه زخمی می کند. او بعد از گذراندن سطوح مقدماتی علوم در مدرسه کلرمون، به دانشگاه رفت و به مطالعه حقوق پرداخت، اما بخاطر علاقه به نویسندگی آن را رها کرد. این در حالی بود که در کنار پدر، به کار و تجارت نیز مشغول بوده است و به عنوان پیشخدمت مخصوص لویی سیزدهم هم کار کرده است. این همان سالهایی است که در آنها، مولیر با هنر مورد علاقه اشراف، یعنی تئاتر آشنا می شود. ایجاد رابطه با خانواده بژار که اهل تئاتر بودند، شانس دیگر مولیر بود. وی به کمک آنها یک تماشاخانه در پاریس ایجاد نمود و کار در دربار را رها کرد. او سپس نامه ای به پدرش نوشت و از وی خواست تا همه ارثیه مادرش را به او ببخشد تا بتواند تماشاخانه ای خریده، فعالیت های تئاتری خود را جدی تر کند. خریدن تماشاخانه از یکسو و عدم استقبال کافی مردم از نمایشهای آنان که به گروه تئاتر « نامدار » تغییر عنوان داده بود، این نویسنده را به شدت دچار بحران مالی کرد، تا آنجا که طلبکارها مولیر را به زندان انداختند. او که از سال 1658 به نوشتن نمایشنامه مشغول شده بود و خودش نیز آنها را به صحنه می برد، بعلت این شکست ها در مانده شده بود. البته با کمک هایی که از دربار و چند تن از دوستان صمیمی اش دریافت کرد، از زندان خلاص شد و به فکر راه اندازی یک گروه سیار افتاد. او همراه گروهش در شهرها می چرخید و آثارش را اجرا می کرد. نمایشنامه «طبیب فراری» مولیر که در لیون فرانسه به صحنه رفت، شهرت بسیاری یافت. دوازده سال بدین نحو گذشت. سپس در سال ۱۶۵۹ با کوله باری از تجربه، برای اجرای نمایشنامه ای با عنوان "افراط متکلفین"(Precieuses ridicules) به پاریس برگشت. نمایشنامه ای که در آن، افراط کاری های افراد متکلف را به سخره گرفته، اشتباهات هم عصران خویش را به رخ آنها کشیده و نهایتاً اسباب ایجاد کمدی اخلاقی را فراهم می آورد. در این نمایشنامه و همچنین در دیگری، با عنوان: مکتب زنان، بدون هرگونه محافظه کاری جامعه فئودالیستی و اخلاق پر از تناقض و ریای عصر خویش را به شکل جدی، مورد انتقاد قرار می دهد. نمایش نامه هایی که وی بین سال های 1658 تا 1665 نوشت و اجرا کرد، از باارزش ترین آثار وی به حساب می آید. دکتر عاشق، مسخره بازی های با ارزش، مکتب شوهران، مکتب زنان(که شهرت زیادی برای مولیر به ارمغان آورد و بواسطه آن، جایزه «شاعر برجسته کمدی» را دریافت کرد که معادل 1000 فرانک)، ژرژ داندن(یا شوهر خیالی)، تارتوف(که در تالار «ورسای» به صحنه رفته بود و در پنجمین شب اجرا، که نمایش برای شاه و خانواده سلطنتی اجرا می شد، به مذاق مادر شاه خوش نیامد و اجرای آن متوقف گردید)، ازدواج اجباری(که بعد از پانزده شب اجرا، مورد مخالفت اسقف پاریس قرار گرفته، از صحنه پایین آمد) و دون ژون از این دسته اند. مولیر به سال 1665 به عنوان «مسوول نمایش های گروه سلطنتی دربار» انتخاب گردید و ذیل حمایتهای دربار، موفق به نگارش و بر صحنه بردن آثار بسیاری شد. از 1966 تا 1969 ، این نمایشنامه نویس، آثاری همچون: «میزانتروپ یا مردم گریز»، «طبیب اجباری»، «آمفی تریون»، «خسیس»(که به دلیل نگاه تند انتقادی به مسائل اجتماعی، مورد عنایت مردم قرار گرفت)، «شهری جنتلمن»، «نیرنگ های اسکاپن»، «اسکار نارل»، «زنان دانشمند»، «مریض خیالی» و «عشاق باشکوه» حاصل این دوره است. این نمایش به بطن جامعه به خصوص طبقه محروم توجه خاص نشان می داد و همین مساله اثر را با سرعت زیادی میان مخاطبان تئاتر در آن زمان محبوب ساخت. اما همین نمایشنامه های سیاسی که از موضوعات مورد علاقه مولیر بود و در آن بازبان کمدی به آداب اجتماعی زمانه خود می تاخت رقبای بدخواه مولیر، را تحریک کرد تا با مستمسک کردن دفاع از مذهب، به مولیر حمله کنند. دوباره توقیف در انتظار وی بود. از وی دیگر مطلع شدن مولیر از خیانت های مکرر همسرش، زندگی زناشویی و مشترک او را مختل می کند. شاعر کمی نویس و روح سرشار او آشفته است. پس از مدتی از همسرش جدا می شود و برای التیام این زخمها، با آرماندو، خواهر کوچکتر همسرش که با او 21 سال اختلاف سنی داشت، ازدواج می کند، . اما روح همچنان صدمه دیده است. از این پس مولیر که از سویی دچار بحرانهای خانوادگی(زناشویی) است و از یک سو دائماً تحت تهاجم رقبا قرار دارد، مایوس و ناامید، به نوشتن اثاری می پردازد که موضوعاتی بسیار سطحی دارند. آثاری همچون: نیرنگ های اسکاین

مولیر که در سالهای ۱۶۲۲ تا ۱۶۷۳ پاریس را آشیانه خود کرده بود به سال ۱۶۷۳ به طرز غم انگیزی در اثر بیماری سل که در آن زمان، قابل درمان نبود می میرد. این اتفاق زمانی رخ می دهد که خود نقش «ارگان» را در نمایش نامه «مریض خیالی» ایفاء می کرد. در فوریه آن سال، « مریض خیالی» در پاله رویال(تماشاخانه سلطنتی) به صحنه می رفت. موفقیت از نظر جذب مخاطب، بی نظیری بود. اما در چهارمین شب اجرا در حالی که مولیر اجرای نقش ارگان را بر عهده داشت، ناگهان حالش دگرگون می شود روی صحنه از هوش می رود . او را از صحنه بیرون می برند. او پس از اینکه مقدار زیادی خون استفراغ می کند، به طور کامل بستری می شود و پس از آنکه او را به خانه می رسانند، تسلیم مرگ می شود، اما نزاع جامعه با مولیر هنوز تمام نشده بود. جسد او هم باید طعم نتیجه انتقادهای او را می چشید. کلیسا مانع از دفن او در گورستان رسمی پاریس شده، برگزاری هرگونه آئین تدفین برای او ممنوع می شود، لذا مولیر را به گورستان سنت ژوزف که ظاهراً در آن زمان مخصوص دفن نوزادان بوده است، برده، دفن می کنند. با این حال، در سال ۱۷۹۲ جسد مولیر که دیگر به خاک قبرستان تبدیل شده است را به موزه تاریخی فرانسه می آورند و به سال ۱۸۱۷ در گورستان پر لاشز پاریس، در مجاورت «جان دلا فونتینه» به خاک می سپارند.

4. آثار:

بیمار خیالی (Le Malade Imaginaire)، خسیس (L’ Avare)، تارتوف (Tartuffe)، دون ژوان (Don juan)، آمفیتروئون(Amphitryon)، پزشک پرنده(Medecin Volant)، مردم گریز (Misanthrope)، نیرنگ‌های اسکاپن (Les Fourberies de Scapin)، زنان دانشمند (Les Femmes Savantes) - نام دیگر زنان فضل فروش، طبیب اجباری (Le Médecin malgré lui)، ازدواج اجباری (Le Mariage Force)، عشق پزشک.

ازدواج اجباری در سال 1290، طبیب اجباری به سال 1291، زنان دانشمند در سال 1324، بیمار خیالی در حدود سال 1333، خسیس ( به ترجمه محمد علی جمالزاده ) به سال 1336، مردم گریز در سال 1338 و نیرنگ های اسکاپن در سال 1354 ترجمه و طی همین سال ها بر صحنه رفته اند. همچنین تارتوف، عروس بی جهاز، و طبیب اجباری در سال 1352 ترجمه شده اند.

5. نمونه اثر:

مولیر در بخشی از نمایشنامه " خسیس " از زبان یکی از شخصیت های خود می آورد: " گرچه زندگی من با رنج ها و شادی ها توام بوده است، ولی همیشه خود را سعادتمند یافته ام و امروز که زیر فشار زحمات و مشقات در هم شکسته شده ام، بدون اینکه بتوانم بر روی هیچ یک از خوشی ها و لذات زندگی تکیه کنم، می بینم که باید صحنه را ترک کنم. ", "ایول"
غزل-طنزی از مهرداد نصرتی(مهرشاعر)

در این غزل هربار من گفتم اگر ایول
با سایرین ایول بگو تو(بعدِ هر ایول)
آماده ای؟! اول: به ناز شست این شاعر
که زورها زد تا غزل آمد به سر، ایول
بعدش برای خود، که می خواهی بلطفی و
همراه باشی، کم نیاری تا سحر، ایول
حالا سراغ داغی اخبار باید رفت
تا چی بیاید گیرمان توی خبر، ایول؟!
اینجا نوشته، افتتاح طرح تعطیل است
مسئول قبلی بیل را کرده دو در، ایول
هر کس سوار رانت شد، آنی به طی الارض
رفته است از قرچک به ویلای ظفر، ایول
آنوقت دانشجوی ارشد، معترضگونه
توی کلاسش آمده بر پشت خر، ایول
جالبترش این است، یک اخبار کیهانی:
از فرط فتنه رفته عقرب در قمر، ایول
هفتاد میلیون شهروند فتنه گر داریم
به افتخار آن دو جین نافتنه گر، ایول
خاور به خاور پول بیت المال را برده
گفته که دوزار آبرویم را نبر، ایول
در خوابگاه ابن سینا هم اطاقم بود
یکهو جزایر می خرید آن بی پدر، ایول
هر روز ده تُن مصرف تریاک تهران است
دنبال آن در جیب من سگ کرده سر، ایول
اخراج شد مجری بیچاره، به چه جرمی؟!
چون یک نفر دیگر به او گفته "جیگر"، ایول
ده تن طلا بی صاحب افتاده به ترکیه
به من ببخشش، گور بابای ضرر، ایول؟
شهر گل و بلبل که می گویند، هم اینجاست
لابد که من هم هاچ، زنبور سفر، ایول
این طنزها هم جدیّت را لوس کن بودند
بر غیرت کبریت خیس بی خطر ایول

مهزداد نصرتی(مهرشاعر), در زندگی گاهی پیش می آید که چیزی را مفت و اسان در اختیار انسان می گذارند که البته گاهی هدیه خداوند است و گاهی طعمه ای از سوی روزگار. به نظر من که هر چیز مجانی را نباید بدون تامل کافی قبول کرد. باور نمی کنید؟ به فیلی نگاه کنید که مفت و مجانی به حریف هدیه شد و عاقبت کار را هم ببینید. یا علی
شطرنج+مسئله+زندگی+شرنج و زندگی+کتاب شطرنج+مهرداد+نصرتی+مهرشاعر+مهرداد نصرتی
http://www.mehrdadnosrati.com
 
پیاده روی اربعین
اربعین بزرگترین همایش شیعه و مسلمانان است. پیاده روی اربعین بزرگترین فرصت برای شناساندن روی رحمانی اسلام به دنیا و مظلومیت شیعه و امام حسین و اسلام در دنیا است.
http://www.arbaeen.ir
 
نوای جمکران
دریافت مراسمات دعای توسل مسجدمقدس جمکران
http://www.navayejamkaran.ir
 
ظهور 12
ظهور12 | دانلود سخنرانی رائفی پور | دکتر حسن عباسی | ظهور
http://www.zohur12.ir
 
موج ظهور
ظهور ، دشمن شناسی ، صهیونیست و..., موج ظهور, موج ظهور
http://www.mojezohor.ir
 
پورتال جامع مهدویت
جامع ترین مرجع اطلاع رسانی درباره مهدویت و موعودباوری در وب فارسی شامل خدمات اطلاع‌رسانی، پاسخگویی به شبهات و ارتباط با مجموعه‌های مرتبط با حوزه مهدویت
http://www.mahdaviat.ir
 
فرقه ها | کنکاشی در فرقه های تروریستی و ضاله
فرقه ها به بررسی و تحلیل فرقه های تروریستی و ضاله نظیر گروهک تروریستی منافقین، داعش، وهابیت و بهائیت، فرقه شیرازی و دیگر فرق می پردازد
http://www.fergheha.ir
 
پرتال رسمی ANTi666
پرتال WwW.ANTi666.iR, رئیس جمهور مجازی, استاد رائفی پور , دکتر حسن عباسی , مرجع دانلود ویدیو و صوت , مقاله , عکس , نرم افزار WwW.ANTi666.iR, 666آنتی , ANTi666
http://www.anti666.ir
 
عــــــزم ظـهــــــــور
عــــــزم ظـهــــــــور - مـعـــــــارفــــــــــی
http://www.azmezohoor.orq.ir
 
قبیله منتظر:: پایگاه جامع مهدویت,دشمن شناسی و جنگ نرم
استاد رائفی پور, مهدویت, فراماسونری, اخرالزمان, دجال, صهیونیسم, وهابیت, بهاییت, فرقه انحرافی, امام زمان, شیطان پرستی, جنگ نرم, كابالا, رائفی پور, مصاف, جنگ روانی, جنبش, ظهور, نقد فیلم
http://www.qm313.com
 
موسسه راهبردی دیده بان
موسسه راهبردی دیده بان , مرکز مقابله با جبهه معارض انقلاب اسلامی
http://www.didehbancenter.com
 
مهدی بیا
مستند فرقه های سری, دانلود فرقه های سری, فرقه های سری, ظهور, منجی, موانع ظهور, مهدویت, امام زمان, منتظر, مقام معظم رهبری, امام خامنه ای, ولادت امام, شهادت امام, نوای وبلاگ, دانلود كد, سرباز امام زمان, فرهنگ الفبایی مهدویت, مولودی امام زمان, مناجات امام زمان, موسیقی امام زمان, ترانه امام زمان, سخنرانی امام زمان, زمزمه انتظار, دانلود زمزمه انتظار, برنامه اسرا, دانلود برنامه اسرا, گالری تصاویر مهدویت, سید طه حسینی, تلاوت سید طاها حسینی, دکتر حسن عباسی, علی اکبر رائفی پور, ختم واقعه, آپارات, ویدئو, نوا, آهنگ, فراماسونری, شیطان پرستی, فرقه های سری, دانلود مستند, دانلود مستند فرقه های سری, رازهای دلار, حدیث سرور, لینک باکس مهدوی, وبلاگ ارزشی, وبسایت ارزشی
http://www.mahdibiya.ir
 

TotalRecords:49
rPP:20
TotalPageCount:3
CurrentPage:1
PageNumberLength:15

1 2 3  
صفحه 1 از 3  |  تعداد رکورد ها : 49  |  تعداد رکورد در هر صفحه : 20
 
 
.کليه حقوق اين وبسايت متعلق به فهرست موضوعی وب سایت های فارسی زبان ميباشد
.برداشت مطلب و عکس با، یا بدون ذکر ماخذ آزاد است
طراحی وب سایت توسط آوند
  • صفحه نخست
  • |
  • ثبت سایت
  • |
  • ارسال این صفحه به دوستان
  • |
  • درباره ما
  • |
  • تماس با ما
  • |
  • راهنما